کد مطلب:212937 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:252

زمینه های حکمی و فقهی
آیین اسلام از همان آغاز، به سبب سازگاری تعالیمش با فطرت سلیم انسانی و هماهنگی علمی و عملی آن در وجود آورنده شریعت، پیامبر امین صلی الله علیه وآله از همه سو مردم تشنه حقیقت را به خود جذب می نمود و پیروان خود را از لحاظ احكام و انواع حقوق سیاسی، اجتماعی و غیره، راهبری و اداره می كرد و به نیازهای گوناگون آنان پاسخ می داد.

در زمان رسول خدا، مرجع برای بیان احكام، خود پیامبر بود و سپس به نص روایات معتبر تاریخی، علی بن ابی طالب علیه السلام حلال مشكلات حقوقی و قضایی و مرجع رفع معضلات احكام بود، شواهد تاریخی خدشه ناپذیر بیانگر آن است كه حتی در زمان خلفای نخست و دوم امام علیه السلام چنین وظیفه ای را عملاً برعهده داشت.

در دورانهای بعد، با این كه مسایل مورد ابتلا زیادتر و نیاز مردم به دانستن احكام عملی فزونتر گردید و هر چند امامان معصوم از اهل بیت رسول الله مرجعیت كامل داشتند و در همه زمینه ها پاسخگوی مشكلات مردم و معضلات جوامع بودند، لیكن سوگمندانه باید اعتراف كرد كه سلطه گران اموی و عباسی و تشنگان قدرت و حكومت چنان وضعی پدید آورده بودند كه مجال مطرح شدن اولیای معصوم و دانایان شریعت وجود نداشت. حاكمان و ایادی سفاك آنان، به جد، جلو می گرفتند و در صورت مقاومت به سادگی پاكترین انسانها را می كشتند. از دیگر سو نیاز به فتوا و بیان احكام، ضرورت بود و لذا دستگاه خلافت بنی امیه و بنی عباس به فكر افتادند و با یك تیر دو نشان زدند هم در خانه اهل بیت را بستند و هم به مفتی تراشی پرداختند و بر اصل روانی اجتماعی «تفرقه بیانداز، حكومت كن » همه مراكز قدرت اجتماعی را قبضه كردند و برای رسیدن به اهداف شوم خود، عامل پیدایی مذاهب مختلف و جورواجور شدند. از جمله اقدامهای امام جعفر صادق علیه السلام كه در سیره او انعكاس كامل دارد، جلوگیری از چنان جریانها و رفتارها است. امام در مقاطع مختلف و آن جا كه فرصت می یافت، افرادی را كه صلاحیت لازم برای تصدی امری را نداشتند از اقدام باز می داشت و به موعظه و نصیحت ایشان می پرداخت كه نمونه مقابله آن امام بزرگوار با سران معتزله از آن نوع است كه پیشتر آوردیم.

نمونه دیگر اقدام نصیحتگرانه امام است در زمینه فتوا و بیان حكم خدا و راه رسیدن به این كه لازمه آن نیز همانند هر منصب و مقام، صلاحیت و شایستگی است و بدون تردید با نبودن علم و دانش و با فقدان شرایط و اجتهاد و قدرت استنباط نمی توان متصدی آن شد. از آن جمله می توان به برخورد امام جعفر علیه السلام با ابوحنیفه پدیدآورنده مذهب فقهی حنفی اشاره كرد كه نكات آموزنده و تكان دهنده ای را در بردارد. با خواندن این رخداد تاریخی كه مورخان و دانشمندان مسلمان همچون كمال الدین محمد بن موسی دمیری، عباس قمی، محمدباقر مجلسی، شیخ كلینی و احمد بن علی طبرسی و دیگران آن را نقل كرده اند معلوم می شود مطرح شدن هر كس و تحت هر شرایط و فتوا و نظر دادن با معیارهای من عندی و بی پایه چه اندازه می تواند در میان مردم شكاف و فاصله ایجاد كند و صفوف را از هم جدا سازد ولی به عكس اگر هر كاری به اهلش واگذار شود و دانایان بلكه اعلمان فتوا دهند، وحدت جامعه حفظ و اختلافات كمرنگ خواهد شد.

اما اصل ماجرا؟

ابن شبرمة می گوید: همراه ابوحنیفه بر جعفر بن محمد وارد شدیم و در معرفی وی به امام گفتم: این مرد، فقیهی از عراق است و حضور شما آمده است.

امام صادق گفت: شاید او همان كس است كه در دین به رای و قیاس می پردازد. آیا او نعمان بن ثابت است؟

ابن شبرمه گوید: من تا آن زمان اسم كوچك ابوحنیفه را نمی دانستم و او را به ابوحنیفه می شناختم.

ابوحنیفه پس از سخن امام صادق، پیشدستی كرد و گفت: آری من همانم. نعمان بن ثابت، خداوند زندگی شما را سامان دهد.

امام جعفر صادق علیه السلام گفت: ای اباحنیفه! تقوا پیشه كن و دین را با رای و قیاس، مطرح مساز كه نخستین قیاس كننده به هوای خود نظر دهنده، ابلیس بود. آن گاه كه گفت من از آدم بهترم پس با قیاس، راه خطا رفت و گمراه گشت.

آنگاه گفتگوی نسبتاً مفصلی بین امام علیه السلام و ابوحنیفه رد و بدل شده و امام در پایان چنین فرمود:

«اتق الله یا عبدالله! و لاتقس الدین برایك فانا نقف غداً و من خالفنا بین یدی الله فنقول: قال الله و قال رسول الله و تقول انت و اصحابك: سمعنا و راینا فیفعل الله بنا و بكم ما یشاء» [1] .

یعنی: ای بنده خدا! پروا پیشه كن و از خدا بترس و با رای و هوی در دین قیاس مكن زیرا روز قیامت ما و مخالفان ما در پیشگاه الهی می ایستیم. ما می گوییم خدا فرمود و رسول خدا گفت و شما و یارانتان می گویند شنیدیم و رای و نظر دادیم پس خدا آنگونه كه بخواهد با ما و شما رفتار كند.

دمیری پس از نقل این روایت در بیان شخصیت امام جعفر صادق علیه السلام چنین می نویسد:

جعفر صادق، همان جعفر بن محمد بن الباقر بن علی زین العابدین بن حسین بن علی بن ابی طالب رضی الله تعالی عنهم اجمعین می باشد. و جعفر یكی از دوازده امام بر مذهب امامیه از سادات اهل بیت است و بدان جهت لقب صادق یافت كه همواره سخنش راست بود. و او در صنعت شیمی و علوم غریبه رساله ای دارد.

و در حرف جیم در توضیح لغت جفرة، از ادب الكاتب ابن قتیبه آورده كه كتاب جفر، پوست بره ای بوده كه امام صادق در روی آن، همه نیازمندیهای بشر و هر آنچه را كه انسان تا روز قیامت بدان احتیاج دارد برای اهل بیتش نوشته است. [2] .

و ابن خلكان هم این جریان را نقل كرده است و سخن دمیری عین آن چیزی است كه ابن خلكان آورده است او در پایان می نویسد: كشاجم در كتاب «المصاید والمطارد» حكایت كرده كه همین امام جعفر صادق علیه السلام از ابوحنیفه رضی الله عنه سؤال كرد: در مورد محرمی كه دندان رباعیه آهویی را شكسته باشد چه می گویی؟! ابوحنیفه گفت: ای فرزند رسول خدا چیزی در آن مورد نمی دانم.

امام فرمود: تو خود را چنان داهی و چیز فهم قلمداد می كنی ولی نمی دانی كه آهو دو دندانی و دارای ثنائیه است و اصلاً رباعیه ندارد! [3] .

آیا در همان زمان كه به اقرار همین نویسندگان دانشمند چون دمیری و ابن خلكان، شایسته ترین، داناترین و آگاهترین افراد، امام صادق علیه السلام بوده. اگر رشته امور به دست با كفایت او سپرده می شد و امام جلو قرار داده می شد و پیشوای مطاع همگان می گردید فرقه بازی از میان نمی رفت؟!


[1] الاحتجاج، 2 / 358، با تعليقات خرسان.

[2] كمال الدين محمد بن موسي دميري، حياة الحيوان، 2 / 4 و 1 / 279، مصر1389 ه. ق.

[3] شمس الدين احمد بن محمد معروف به ابن خلكان، وفيات الاعيان، 1 / 327، دارصادر، بيروت.